پیرمرد با کلاه سبز، پشت به دوربین در حال حرکت است. همان طور که کم کم به روستا نزدیک می شود، میخ اول را جوری میکوبد که تا آخر پای روایتش بنشینی.
ماجرا بر سر ۸۳۰ رای است. رایهایی که صاحبش برای به دست آوردنشان، حتی نامزد هم نشده، چه برسد به تبلیغ و رفتن توی لیست و دادن شام و ناهارهای انتخاباتی.
مردم روستایی در حوالی چناران، حدود چهل سالی را با آقای شورا، شوراداری کرده اند و دست بردار هم نیستند؛ حتی وقتی خودش نمی خواهد باز پایش را وسط کار می کشند.
آقای شورا خوراک این روزهاست. روزهایی که در تب و تاب انتخابات می گذرد و بازار لیست ها و تبلیغات برای بدست آوردن رای مردم داغ است. از انواع فیگور توی پوسترهای انتخاباتی تا زدن ستادهای رنگارنگ و وعده های از همه رنگ!
اما آقای شورا، نسخه ای رو می کند که امتحانش را پس داده. نسخه ای که اگر دنبالش را درست و حسابی بگیری، بی برو و برگرد یک بغل رای دهن پرکن و دشمن کور کن قسمتت می شود. جوری که کاندید نشده هم ممکن است اسمت سر از صندوق رای دربیاورد؛ به قول تبلیغات چی ها یک نسخه صد در صد تضمینی!
مستند آقای شورا در چهل و چهار دقیقه، چهل سال از خدمت مردی را روایت می کند که نه فقط در شورا روستایش، بلکه هروقت و هرجا صدایش زده اند جلوتر از همه پا به میدان گذاشته. از وقتی تازه پشت لبش سبز شده تا حالا که سر و مویی سفید کرده است. پرداختن به گستره تاریخی فعالیت های آقای شورا در مستند از نقاط قوت آن به شمار می رود. آدم هایی که نخواسته اند ره صد ساله را یک شبه طی کنند و ادای آدم های رنج کشیده و دلسوز را دربیاورند. بلکه رنج و سوختن برای درد مردم، نان هرشب سفره شان بوده و مستند تا حد خوبی از پس نمایش آن برآمده است.