- وایفای رو قفل کرده! بدبخت شدیم.
- خب، 123456789 رو امتحان کردی؟
- آره ولی نشد.
- برعکسش رو هم بزن.
- باز هم کار نمیکنه.
فیلم انگل یاparasite با این گفتگو شروع میشود. جایی که همسایه برای وای فای رمز گذاشته و خانوادهای 4 نفره را زا به راه کرده است: خانواده «کیم»؛ خانوادهای که مثل انگل برای بقای خودش آویزان بقیه است. شرایط خانواده اصلاً رو به راه نیست. دائم چیزیشان کم است و همیشه در زندگی مشکل دارند. مشکلاتی که به شرط همراهی حوصلهتان، در ادامه این نوشتار بناست مطالبی در مورد آن مرور کنیم و فیلم انگل را بهتر و عمیقتر بشناسیم. برای تماشای این فیلم میتوانید به سایت عماریار مراجعه کنید.
بونگ جون هو، کارگردان انگل، فیلمش را یک فیلم کرهای میداند و در نشستی، بیگانگان با فضای زیست کره را از اظهار نظر در مورد انگل منع کرده است؛ حرفی پوچ! انگل نه کرهای است و نه به انسان زرد و نظمپذیر شرقی و اندیشه و فرهنگ شرق تعلق دارد. فیلمی تماما غربی که فریم به فریمش در خدمت اندیشه غرب است. فیلمی که حتی وقتی در نقد سیستم و کاپیتالیسم حرفی دارد باز نمیتواند عینک غربی و سودجوی خودش را کنار بگذارد.
انگل، بهترین فیلم جشنواره کنِ 2019 شده و نخل طلایی برده است. سال 2020 هم در رقابت با جوکر Joker برنده بی چون و چرای ماجرا بود و 4 اسکار در بخش بهترین فیلم، بهترین فیلم بینالمللی، بهترین فیلمنامه غیراقتباسی، و بهترین کارگردانی دریافت کرد. فقط اینها نیست و غرب قدر دردانهاش را خوب دانسته و جایزههای دیگری هم بر سینه عوامل این فیلم قرار گرفته است؛ جوایزی که از موضوع بحث خارج است و با یک جست و جوی ساده در اینترنت میتوان به اطلاعات کامل آنها دست یافت.
«کی وو» پسر خانواده کیم است. همه چیز از او که نه از یکی از دوستانش شروع میشود. جایی که این دوست بناست از کره خارج شود. خروج او از کشور و اعتمادش به کی وو باعث میشود او را به عنوان جایگزین خودش در آموزش انگلیسی به دختر یک ثروتمند معرفی کند. کی وو خودش را یک دانشجوی ممتاز نشان میدهد و شغل آموزش را بهدست میآورد.
3 نفر دیگر خانواده هم به روشهایی دیگر و به بهانههای مختلف خودشان را به خانواده «پارک» میچسبانند و در مسیر این اتفاقات تعارضاتی با یک خانواده دیگر که از نظر فیلمنامه آنها هم زندگی انگلی دارند، رخ میدهد؛ تعارضاتی که اوج داستان است و عاقبت فیلم را شکل میدهد. همین. کل قصه همین است: دعوای انگلها برای بهرهبرداری از میزبان!
بنای انگل بر نماد است و مقایسه. خانواده کیم در برابر خانوداهی پارک. دو خانواده 4 نفره. فیلم انگل با استفاده از تصاویر نمادین و داستان پیچیده، تفاوتهای ثروت و فقر را به خوبی بیان میکند و از طریق شخصیتهای چند بعدی و روابط پیچیده بین آنها، موفق به برجسته کردن نقاط ضعف و تبعیضات جامعه میشود. علاوه بر شخصیتها نمادهای دیگری هم هست. خانهها، شغلها و مشکلات هر کدام میتواند مخاطب را به فکر وادار کند.
یکی از نمادهای اصلی باران است. جایی که در یک زمان دو خانواده با باران رو به رو شدهاند. برای یکی مایهی تلذذ و تفریح است، در صورتی در طرف دیگر کل زندگی خانواده کیم را بر باد داده است.
برخی انگل را علیه هالیوود میبینند، برخی همزاد و نوچه آن. دلیل این تضاد، زاویه دید هر گروه است. هر کدام برای گفته خود میتوانند دلایل قانعکنندهای ارائه دهند و مچ رقیب را بخوابانند. مسئله جای دیگری است. جایی که حق نه با خانوادهایست که مثل انگل زندگی میکند، نه با خانواده ثروتمند و نه با دولت که شرایط این اختلاف طبقاتی را فراهم کرده و به نوعی عامل اصلی این شرایط است.
در کل فیلم، ضد هیچ کدام نیست و محتاطانه قدمهایش را روی لبه روایت برمیدارد. مسئله اینجاست که در نهایت شما حس بدی به سیستم نخواهید داشت. همین طور هم به خانوادهی پارک که ثروتمند و غنی ماجرا هستند. آن قدر غنی که اگر چندین انگل مثل خانواده کیم هم از آنها تغذیه کند، خم به ابروی هیچ کدام از اعضای آن نیاید.
در نهایت این انگل است که اشتباه کرده و نمیتواند با بقیهی انگلها کنار بیاید. مشکل از انگل است و شرایطی که در آن گرفتار شده. مشکلی که در یک کلمه خلاصه میشود: پول. چیزی که دستیابی به آن با توجه به شرایط خیلی دور و دراز است. رویای انتهای فیلم مراد همین دوری است. انگل برای سر و سامان دادن به زندگی خود باید به خداوندگار دنیا که از نگاه فیلم چیزی جز پول نیست نزدیک شود. چیزی دور از دسترس و بعید. انگل (خانواده کیم و رقیبشان) مقصر اصلی است، کمی هم سیستم و دولت. هر چند نقد و تضاد و تعارض جدی با سیستم و حاکمان هم به چشم نمیخورد.
انگل تجربهای خوب از یک اثر سینمایی است ولی هنوز با چیزی ک بتوانیم ضدسرمایهداری و کاپیتالیسم بخوانیم، فاصله دارد. دغدغه انگل به عنوان یک اثر هنری قابل تحسین است و مسائل اجتماعی مهمی را مطرح میکند. در بهترین حالت انگل را میتوان یک نقد غربی از سیستم طبقاتی و سرمایهداری دانست که هنوز نمیتواند از برخی از همان مفاهیم دست بکشد.
انگل برای هر که مبهم بوده باشد برای عواملش کاملا شفاف است. اثری شفاف و پولزا. یک سود خالص. هر چند عدد دقیقی برای بودجه این فیلم نمیتوان در نظر گرفت ولی با توجه به اینکه این فیلم یک فیلم مستقل و با بودجه متوسط بوده و بدون حضور بزرگهای صنعت سینما تولید شده است، تخمین زدن یک هزینه 20 تا 25 میلیون دلاری برای آن چندان دور از ذهن نیست. برای مقایسه و درک بهتر از اعداد میتوانید مقایسه کنید با هزینه 55 میلیون دلاری جوکر که رقیب اصلی همین فیلم در اسکار بود.
این فیلم در بسیاری از کشورها جوایز معتبری را دریافت کرد و اکران شد، از جمله:
طبق آخرین اطلاعاتی که در دست است درآمد حدودی فیلم انگل چیزی نزدیک 250 تا 300 میلیون دلار بوده است. 300 میلیون شاید در مقایسه با درآمد میلیاردی برخی فیلمها چیزی نباشد، ولی این فیلم نشان داده میتوان علاوه بر داشتن حرف و دغدغهای برای گفتن، به پول و آوردههای مالی هم نیم نگاهی داشت.
انگل فیلمی است که به یکبار دیدنش میارزد. وحی منزل نیست و خلاهای فکری زیادی دارد. نقد تیزی ندارد ولی مسئله را به خوبی نمایش داده است و از این جهت میتواند اثری جذاب برای همه دغدغهمندان اجتماعی و فرهنگی باشد. برای تماشای این فیلم به صفحه تماشای آنلاین و دانلود انگل مراجعه کنید.