دانشگاه 30 ماه تعطیل بود. در مورد کرونا حرف نمیزنم. از خرداد 59 یعنی سه چهار ماه قبل از شروع شدن جنگ تحمیلی دانشگاهها به مدت 2 سال و شش ماه تعطیل شدند. شاید تعطیلی دانشگاه برای دانشجو خبرخوبی باشد اما نه زمانی که کرونا بپرد وسط زندگی یا از آسمان روی سرت موشک و خمپاره بیندازند.
این تعطیلی 30 ماهه هر چند که ربطی به کرونا و بیماریهای واگیردار نداشته، اما دست کمی هم از جنگ ندارد. یک تعطیلی که اصلاً به جان دانشجوها نچسبید. هم شروعش با اضطراب بود و هم چند ماه بعد از آن جنگ 8 ساله ما با عراق شروع شد. ادامه این نوشتار در بلاگ عماریار، مربوط به همین فضا و بررسی بیشتر آن در مستند «تا اطلاع ثانوی تعطیل» است.
تا اطلاع ثانوی تعطیل مستندی است که به این تعطیلی طولانی نگاهی نو انداخته و تلاش کرده است با عینکی جدید مسئله را نگاه کند. این مستند در 22 دقیقه و 24 ثانیه خودش تلاش میکند از پرسشهای مقطعی و ظاهری در خصوص این واقعه فراتر رود و به جنبههایی جامعتر و مهمتر بپردازد. مهدی مالکی، نویسنده و کارگردان این مستند، تمام تلاش خودش را میکند تا بتواند در این مدت زمان کم بخشی از تاریخ انقلاب را روایت کند که معمولاً یا نادیده گرفته میشود یا برخورد با آن در همان لایههای اول میماند.
مسئله این مستند انقلاب فرهنگی است. درست است که با تعطیلی دانشگاهها و درگیری گروههای مختلف دانشجویی شروع میشود و ممکن است در ابتدا فکر کنید مستند در حال روایت جریان دانشجویی است ولی محور اصلی آن انقلاب فرهنگی است؛ انقلابی در دل یک انقلاب که به عقیده عوامل این مستند در حد و اندازه نامش کارایی نداشته است. عقیدهای که چندان هم نامتناسب با شرایط فعلی مراکز فرهنگی و آموزش عالی نیست.
تا اطلاع ثانوی تعطیل با یک روایت تاریخی شروع میشود. با اسلحههای مانده در دست مردم که آن شبهای آخر به دستشان افتاد. مسئلهای که به تنهایی میتواند باعث ناآرامی و تشویش باشد.
هنوز تمام نشده است؛ عنصر دیگر این روایت ابتدایی، جو گفتمانی ولنگار در دانشگاهها و جریان دانشجویی است. جایی که چپها و انجمنهای اسلامی نماد تعارض گفتمانها شدهاند. فضا از حالت گفتمان کمکم فاصله میگیرد و کارزار از اندیشه به عمل منتقل میشود. بخش اول یا ورودی این مستند روایتی از این فضا است.
همه آنچه تا کنون گفتهایم مقدمه بود. مقدمهای که طولانی شد. درست مثل مستند. تا اطلاع ثانوی تعطیل مقدمهای طولانی دارد و برای ساخت تصویری ذهنی و جامع از وقایع منجر به تعطیلی دانشگاهها، وقت زیادی صرف شده است. چیزی که با توجه با زمان محدود و با اغماض 23دقیقهای آن، دست و دل بازی عوامل این مستند را نشان میدهد. مستند به هر صورت از مقدمه عبور میکند. هر چند دیر ولی بالاخره این اتفاق رخ میدهد.
مهدی مالکی عبور از مقدمه را با کمک مهمانان و کارشناسانی که دور هم جمع کرده، انجام میدهد. مهمانانی که از مقدمه همراه با مستند بودهاند و خود این مسئله به انسجام بیشتر قسمتهای آن کمک کرده است. این مستند مهمانان جالبی دارد. اولین شخصی که به عنوان کارشناس صدایش را میشنویم، «صادق زیباکلام» است. علاوه بر زیباکلام، «سید عباس نبوی»، «محمدعلی سیدنژاد» و «فتح الله اُمّی» هم در این مستند حضور پیدا کردهاند و هر کدام حرفهایی برای گفتن دارند؛ حرفهایی از جنس انقلاب فرهنگی.
ستاد انقلاب فرهنگی که بعدها شکل امروزی «شورای عالی انقلاب فرهنگی» را به خودش گرفت برای سامان دادن به همان فضا تشکیل میشوند؛ ستادی که مهمانان این مستند نسبت به دستاوردها و زمینههای فعالیت آن نقدهایی مطرح میکنند. مهمانان به بیانیه نوروزی امام خمینی (ره) در سال 59 هم اشاره میکنند:«باید انقلابی اساسی در تمام دانشگاههای سراسر ایران به وجود آید.» چیزی که حداقل تا کنون میسر نشده است.
به هر حال انقلاب و دگرگونی آموزش عالی ضروری بود؛ چرا که انقلاب در نظام و حکومت به ساختار و مراکز متناسب با خودش نیاز دارد. در نتیجه یا مراکز و ارگانهای جدیدی مثل کمیته امداد و کمیته انقلاب و سپاه و بسیج و جهاد ایجاد میکند یا سعی میکند نظامات اداری و فرهنگی و اجتماعی به یادگار مانده از دوران قبلی را سامان دهد. انقلاب فرهنگی برای کاری از جنس دوم بود. یعنی متناسب سازی ارگانها و نظامات آموزش عالی و فرهنگی با درکی که انقلاب اسلامی از انسان و زندگی داشت.
«ستاد»، برای سامان دادن این شرایط شکل میگیرد و بعد گستردهتر میشود. برای متناسب سازی تنه منفعل یا حتی معاند دانشگاهها و مراکز دیگر با انقلاب اسلامی. برای انقلابی نرم در دل یک انقلاب تاریخی. حرف مستند هم همین است؛ تشکیل و کارایی ستاد انقلاب فرهنگی.
تا اطلاع ثانوی تعطیل مقدمه خوبی دارد؛ روایتی نو و کمترشنیده شده از تعطیلی دانشگاهها در انقلاب فرهنگی. مستند ولی تکههای گمشده کم ندارد. قسمت دوم و سوم میخواهد. پرداخت مفصل به ستاد انقلاب فرهنگی و مسیر فعالیت آن حتما لازم است. البته مستند حاضر هدفی هم برای پرداختن به این موارد نداشته است. مسئله این مستند انقلاب فرهنگی و کارایی آن است و هدفش ایجاد دغدغه و حساسیت در خصوص دانشگاههای جمهوری اسلامی که هنوز آن دانشگاه تراز نیستند.
هنوز آن دانشگاهی نشدهاند که علی القاعده از دانشجوی عادی چمران بسازند. حتی قدمهای زیادی هم سمت آن بر نداشتهاند. هدف مستند ایجاد این دغدغه و در ادامه، سوالی است که باید پاسخ داده شود: «آیا انقلاب فرهنگی موفق بوده است؟» چیزی که در آن، موفق هم ظاهر شده و البته جوابی سرراستی هم به آن میدهد: «نه»
مستند تا اطلاع ثانوی تعطیل هم شما را با گذشته جریانات دانشجویی آشنا میکند و هم با شرایط انقلاب و فضای گفتمانی خاص آن. روایتی ناب از تعطیلی دانشگاهها در دهه شصت هم ارائه میدهد. 22 دقیقه و 24 ثانیه بیشتر وقتتان را نمیگیرد. به دیدنش میارزد.