پاپری، کبوتر ماجرا جویی هست که دوستداره حالا که پرواز یاد گرفته، به شهر آمرلی بره.شهری که شنیده خیلی زیباست. توی راه، پاپری زخمی میشه به سختی خودشو به آمرلی میرسونه. زینب و احمد کمکش میکنن. اما پاپری میبینه که شهر آمرلی دیگه زیبا نیست. خییلی ناراحت میشه.دوست داره مثل زینب و احمد به کمک همه مردم شهر بره و کنار اونها باشه. برای همین یه روز که همه مردم شهر دنبال راهی برای نجات شهر میگشتن، پاپری جلو میره و به کمک زینب و احمد کار مهمی انجام میده.میخواین بدونین پاپری چی کار میکنه؟ پس با این قصه همراه بشین.