فیلم خیلی عالی بود شروعش پایانش اوجش فرودش گریه ش خنده ش فقط کاش کاور و تیزرش بهتر بود

خیلی عالی بود متاسفانه آموزش بدون تربیت برای مدیران مهم تر هست

باسلام. وقتی مخاطب دختران نوجوان است، در اوج احساسات و بلوغ ، چرا مبلغ، یک مرد جوان روحانی باشد؟ با دخترخانم ها بخندد تا جذب اسلام کند؟ من توجیه نمی شوم ای کاش توجیه می شدم به این موضوع. من خودم خانم جوان مبلغه فعال برای دختران دانش اموز و دانشجو هستم. کلی خنده و شادی با دختران دارم. واقعا نیازی نمی بینم یک مرد جوان در جمع دختران نوجوان نامحرم در اوج احساسات و هیجانات بلوغ جنسی شان، بیاد و خنده و دلبری کند . به هرحال ممنون از مستند سازان ارجمند که این افراد دغدغه مند را در ایران به ما معرفی کردند. تشکر

تشکر از این مستند خوش ساخت. اول می خواستم بگویم، چرا مردهای مستند ساز بلند شده اند رفته اند میان دختران فیلم بسازند، بعد دیدم ای بابا ، مشکل بزرگتری وجود دارد، یک مرد روحانی جوان وسط دخترها می چرخد و می خندد . در حالیکه ضرورت وجودش وسط دخترها را درک نمی کردم. چون خانم مربی مذهبی فعالی خود بچه ها داشتند که باهاش خیلی خوب ارتباط گرفته بودند. آخرش هم نشان دادید برایش نوشته بودند عاشق خانم مربی هستند. خیییییییلی عاشق خانم مربی هستند. اما نمی فهمیدم حضور حاج آقا برای ارتباط گیری با دختران وسط معرکه تربیتی چیست. من نفهمیدم اگر به دخترها می گفتن احساسات تان را برای مربی مردتان (یعنی حاج آقا حیدری) هم بنویسید چه می نوشتند. البته واقعا نمی دانم، نه استفهام انکاری باشد. واقعا نمی دانم. در نهایت غافلگیری در آخر فیلم دیدم حاج آقا که تا قبلش فکر می کردم متاهل است، یک مرد جوان مجرد!!!!!! است وسط تربیت دختران نوجوانان و محبت به آنها!!!. در اواخر مستند "من عروسک کوکی نیستم"بیشتر غافلگیر شدم. من نمی دانم وسط این همه کار خیر در تهران بزرگ با میلیون ها میلیون جمعیت، چرا این حاج آقا دخترها را برد در مدرسه پسران!! ناشنوا!! و معلول.... مگر این همه دختر ناشنوا یا دختران معلول و ... در تهران نداریم که بشود دختران نوجوان را پیش آن دخترخانم ها برد؟ چرا دختران را باید ببریم وسط پسران. پسران ناشنوا بودند، اما انسان!!! بودند! . ناشنوا بودن که باعث نمی شود پسرها به سن بلوغ و ویژگی های جنسی و توجه به جنس مخالف جلب نشوند. خلاصه اسم مستند برای من شده است مستند "لحظه های غافلگیری مخاطب شیعه ایرانی". بنده رشته ام زیست شناسی است و یک مدرک تحصیلی تعلیم و تربیت هم گرفته ام. روانشناسی نوجوان در همه جای جهان قبول دارد که در سنین نزدیک بلوغ، حدود 10 سالگی به بعد، ویژگی های بلوغ در انسان ها، کم کم آغاز می شود. حالا ما در مدرسه پسرها به پسرها بگوییم این دخترخانم ها چند سالی از شما بزرگترها هستند و تاکید کنیم به پسرها، که خوب در گوش خود فرو کنند که چند دختر نوجوان از آنها چند سالی بزرگترها هستند، در حالیکه همه فعلا در سن دانش آموزی و نوجوانی اند، این حرف مجوز می دهد که دختران را در تعامل نزدیک پسرها ببریم که بهشان لطف کنند و محبت و از پسرهای بیمار دلجویی؟ در ادامه در نهایت شگفتی دیدم ظاهرا حاج آقا فضایی فراهم کرده که دختران و پسران نوجوان در تعامل هم، یک روز خوش در رنگ آمیزی مدرسه ای داشته باشند. من هرچی فکر کردم، نفهمیدم مگه مدرسه دخترانه نیاز به رنگ آمیزی و کمک جهادی در تهران پیدا نشده که باید جمع مختلط دختران را وسط پسران رقم بزنیم؟ بنده فرد متحجر و سخت گیری نیستم. خودم در دانشگاه درس خوانده ام . خودم مربی علمی اختراع و پژوهش دختران و پسران دانش آموز هم کودک و هم نوجوان بودم. اما آنجا که بودم، دخترها و پسرها روزهای جدا بودند و من با شناختی که از اقتضائات نوجوان داشتم، تمام تلاشم را می کردم دخترها و پسرها بی ضرورت قاطی نشوند حتی به مناسبت همایش های علمی. ساعت های حضورشان را طوری تنظیم می کردم بیهوده با هم تعامل نداشته باشند و به شیفت هم نخورند. اما هرچقدر به کارهای حاج آقا حیدری در فیلم فکر می کنم ، از کارهایشان که اسم کار تربیت اسلامی دارد، سر در نمی آورم. ای کاش مستند ، پاسخ این سوالات مخاطب شیعه را می داد.

تشکر از این مستند خوش ساخت. اول می خواستم بگویم، چرا مردهای مستند ساز بلند شده اند رفته اند میان دختران فیلم بسازند، بعد دیدم ای بابا ، مشکل بزرگتری وجود دارد، یک مرد روحانی جوان وسط دخترها می چرخد و می خندد . در حالیکه ضرورت وجودش وسط دخترها را درک نمی کردم. چون خانم مربی مذهبی فعالی خود بچه ها داشتند که باهاش خیلی خوب ارتباط گرفته بودند. آخرش هم نشان دادید برایش نوشته بودند عاشق خانم مربی هستند. خیییییییلی عاشق خانم مربی هستند. اما نمی فهمیدم حضور حاج آقا برای ارتباط گیری با دختران وسط معرکه تربیتی چیست. من نفهمیدم اگر به دخترها می گفتن احساسات تان را برای مربی مردتان (یعنی حاج آقا حیدری) هم بنویسید چه می نوشتند. البته واقعا نمی دانم، نه استفهام انکاری باشد. واقعا نمی دانم. در نهایت غافلگیری در آخر فیلم دیدم حاج آقا که تا قبلش فکر می کردم متاهل است، یک مرد جوان مجرد!!!!!! است وسط تربیت دختران نوجوانان و محبت به آنها!!!. در اواخر مستند "من عروسک کوکی نیستم"بیشتر غافلگیر شدم. من نمی دانم وسط این همه کار خیر در تهران بزرگ با میلیون ها میلیون جمعیت، چرا این حاج آقا دخترها را برد در مدرسه پسران!! ناشنوا!! و معلول.... مگر این همه دختر ناشنوا یا دختران معلول و ... در تهران نداریم که بشود دختران نوجوان را پیش آن دخترخانم ها برد؟ چرا دختران را باید ببریم وسط پسران. پسران ناشنوا بودند، اما انسان!!! بودند! . ناشنوا بودن که باعث نمی شود پسرها به سن بلوغ و ویژگی های جنسی و توجه به جنس مخالف جلب نشوند. خلاصه اسم مستند برای من شده است مستند "لحظه های غافلگیری مخاطب شیعه ایرانی". بنده رشته ام زیست شناسی است و یک مدرک تحصیلی تعلیم و تربیت هم گرفته ام. روانشناسی نوجوان در همه جای جهان قبول دارد که در سنین نزدیک بلوغ، حدود 10 سالگی به بعد، ویژگی های بلوغ در انسان ها، کم کم آغاز می شود. حالا ما در مدرسه پسرها به پسرها بگوییم این دخترخانم ها چند سالی از شما بزرگترها هستند و تاکید کنیم به پسرها، که خوب در گوش خود فرو کنند که چند دختر نوجوان از آنها چند سالی بزرگترها هستند، در حالیکه همه فعلا در سن دانش آموزی و نوجوانی اند، این حرف مجوز می دهد که دختران را در تعامل نزدیک پسرها ببریم که بهشان لطف کنند و محبت و از پسرهای بیمار دلجویی؟ در ادامه در نهایت شگفتی دیدم ظاهرا حاج آقا فضایی فراهم کرده که دختران و پسران نوجوان در تعامل هم، یک روز خوش در رنگ آمیزی مدرسه ای داشته باشند. من هرچی فکر کردم، نفهمیدم مگه مدرسه دخترانه نیاز به رنگ آمیزی و کمک جهادی در تهران پیدا نشده که باید جمع مختلط دختران را وسط پسران رقم بزنیم؟ بنده فرد متحجر و سخت گیری نیستم. خودم در دانشگاه درس خوانده ام . خودم مربی علمی اختراع و پژوهش دختران و پسران دانش آموز هم کودک و هم نوجوان بودم. اما آنجا که بودم، دخترها و پسرها روزهای جدا بودند و من با شناختی که از اقتضائات نوجوان داشتم، تمام تلاشم را می کردم دخترها و پسرها بی ضرورت قاطی نشوند حتی به مناسبت همایش های علمی. ساعت های حضورشان را طوری تنظیم می کردم بیهوده با هم تعامل نداشته باشند و به شیفت هم نخورند. اما هرچقدر به کارهای حاج آقا حیدری در فیلم فکر می کنم ، از کارهایشان که اسم کار تربیت اسلامی دارد، سر در نمی آورم.

انشاءالله خانم های مربی دختران این مستند را ببینید و بهره های خوب بگیرند برای تربیت دختران شان. تشکر

تشکر. فرصت کردید از هیات دانش آموزی شهید شهریاری در تهران هم فیلم مستند بسازید. بنده با این مجموه همکاری جهادی دارم. هیات مجزا برای دختران و پسران نوجوان دارند. نخبه های علمی دانش اموزی را جذب می کنند و کار تربیتی برای دانش آموزان دارند . آنها را اردو می برند، کلاس های کنکور می گذارند. به مناطق محروم می برند و خیلی خیلی کارهای زیبا دارند. حتی هیات مذهبی دارند. بچه ها چادری می شوند حتی برخی مامان هایشان را هم چادری کرده اند . کاملا تفکیک هستند. مربیان خانم برای دختران ومربیان آقا برای پسرها. اساتید تیم شان هم از دانشجوها و فارغ التحصیلان مذهبی نخبه دانشگاه های شریف، دانشگاه تهران و.... اند. شروع کرده اند شعبه در شهرهای دیگر هم بزنند که مورد استقبال خانواده ها شده است. نظام نامه تربیتی بسیار خوبی دارند. یکی از اساتید حوزوی پشتوانه فکری آنهاست. مجموعه آنها را یکی از دانش اموزان تهرانی که خودش دانشگاه رفت و بعد طلبه شد، کلید زد و الان مسوول اش شده و خدمت به بچه محل هایش می کند و ننشست تا تهاجم فرهنگی بچه های منطقه اش را درتهران هضم کند. خدا انشاءالله به شما و ایشان و تمام بزرگوارانی که فعالیت فرهنگی برای مردم انجام می دهید توفیقات روز افزون دهد .

با تشکر از سازندگان این مستند به نظر من این مستند بیشتر خوبه شکنی داشت تا سنت شکنی منظورم اینه که میشد با یک مربی حوزوی خانم هم بین دختران و فعالیت های جهادی تعامل ایجاد کرد یا علی

حتماً حتماً حتماً ببینید 👌👌👌👌